تو حیاط دبیرستان یکی یقه پیرهنم رو گرفت!!
فهمیده بود از خواهرش خوشم میاد....
بچه ها دور ما حلقه زده بودند و فریاد میکشیدند....قورتش بده.... چون هیکلم بزرگ بود!!
اون هی مشت میزد و من فقط دفاع میکردم. . .
باز اون مشت میزد و من فقط و فقط دفاع میکردم
بالاخره یه خراش کوچیکی روی صورتم افتاد
فرداش خواهرش به من گفت حداقل توام یه مشت میزدی
روم نشد بهش بگم. . .
آخه چشماش شبیه تو بود.....!!
به سلامتی هرچی عاشقه
***************
نگا نظر یادتون نره
******************